با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
افراد مشهور در آخرین لحظات زندگی چه جملاتی را بر زبان آوردند؟
چهگوارا
بر اساس مدارک و اسناد طبقهبندی شده از گروه ویژه نظامیان آمریکایی وقتی جوخه آتش داشتند انقلابی بزرگ آرژانتینی را به گلوله میبستند گفت: «بزنید! اما این را بدانید که یک مرد را میکشید.» اما جان لی اندرسون که زندگینامه چهگوارا را نوشته در کتابش آورده که وقتی در سال ۱۹۶۷ او در بولیوی ............................................................
رنگینکمان در حقیقت همیشه به صورت یک دایره است و باید به شکل دایره دیده شود، منتها مرکز این دایره دقیقا همعرض چشمان ماست، بنابراین هنگامی که روی زمین ایستاده باشید، نصف رنگینکمان زیر افق میرود و دیده نمیشود، اما وقتی به پرواز درمیآیید، میتوانید نیمه پنهان رنگین کمان را (که درست شبیه همان نیمه بالایی است) تماشا کنید. شکل دایروی ناشی از پراکنش و شکست نور خورشید بر اثر قطرههای باران است.
دنیا سهرابی| حدود 7هزار سال پیش، اقوام آریاییاي که در نواحی نزدیک سیبری امروزی زندگی میکردند، مهاجرتی بزرگ را آغاز کردند. سرد شدن هوا باعث کوچ این اقوام دامدار به سرزمینهای جنوبی شد. دستهای از این اقوام به سمت اروپا حرکت کردند و دستهای دیگر راه جنوب را در پیش گرفتند و به سمت فلات ایران و شبهقاره هند رهسپار شدند................................
این پرسش مانند این است که سوال کنید: «چه تعداد شی را میتوان داخل یک سبد جا داد؟» اگرچه مغز انسان را از برخی جهات میتوان با رایانه مقایسه کرد، اما این مقایسه زمانیکه وارد جزئیات میشود دیگر مصداق ندارد. برای مثال، بیشتر ما تنها میتوانیم تا چند رقم محدود عدد پی را به خاطر بیاوریم، در حالیکه تعداد ارقام محاسبه شده این عدد تنها 34 کیلوبایت فضا اشغال میکند؛ که کمی بیشتر از 0.00003 گیگابایت است. با این وجود، ما میتوانیم صدها یا هزاران چهره را به خاطر بیاوریم و آنها را با هر حالتی و از هر زاویهای در میان دیگر چهرهها شناسایی کنیم؛ عملی که انجام آن توسط یک رایانه بیش از یک ترابایت (1000 گیگابایت) حافظه نیاز دارد. مغز انسانها در به یادآوری جزئیات خاص بسیار بد عمل میکند، اما همین مغز در شناسایی و تشخیص الگوها و رونده فوقالعاده عالی است. ما رایانه را اختراع کردهایم تا کارهایی را که انسان در انجام آنها بد عمل میکند، به جای ما انجام دهد؛ بنابراین مقایسه جزءبهجزء خودمان بااین وسیله کار کاملا اشتباهی است.
معبد چغازنبيل يك زيگورات است. زيگورات بناي خشتي توپر و بدون فضاهاي داخلي است كه سطح خارجي آن، پوششي از آجر دارد. ابعاد قاعده زيگوراتها مربع يا مستطيل و اندازه آنها بين 50 در50 متر يا40 در 50 متر متغير است. تاكنون هيچ يك از زيگوراتهاي شناسايي شده بهطور سالم و كامل باقي نمانده و لذا ارتفاع اصلي آنها مشخص نشده است. دسترسي به فوقانيترين طبقه زيگورات با پلكان يا راه شيبدار صورت ميگرفت. فضاهاي اطراف زيگوراتها را با درختكاري پوشش ميدادند. به طور كلي زيگوراتها جايگاه يا معابدي بودند كه در دوره كهن مردم بينالنهرين براي خدايان مورد پرستش خود بنا ميكردند و در قسمت انتهايي آن به پرستش خداي خويش ميپرداختند و چون اين معابد در بينالنهرين به نام زيگورات معروف شده و عيلاميها مقارن با ظهور تمدن در بينالنهرين، در شوش حكومت ميكردند، نام زيگورات به خود گرفتند.
بدن انسان به طور معمول در مقابل عوامل مضري مانند ويروسها و باكتريها از خود دفاع ميكند. اما گاهي اوقات اين دفاع در مقابل مواد بيضرري مانند گرد و غبار، كپكها، يا گرده گياهان صورت ميگيرد. سيستم ايمني بدن در مقابل اين مواد واكنش نشان ميدهد و مقدار زيادي پادتن ميسازد. پادتن مانند اسلحهاي به آنها حملهور ميشود تا آنها را از بين ببرد. هر پادتن براي ماده ويژهاي ساخته ميشود و مخصوص همان ماده است. آلرژي همان واكنش سيستم ايمني بدن است ولي هنگامي ايجاد ميشود كه سيستم ايمني بدن ماده بيضرري را به اشتباه به عنوان مادهاي زيانآور شناسايي ميكند و عليه آن وارد عمل ميشود. به موادي كه واكنش آلرژيك ايجاد ميكنند، اصطلاحا آلرژن گفته ميشود. در فرايند دفاع، واسطههاي التهابي شيميايياي مانند هيستامين و ساير موادي كه از گلبولهاي سفيد ترشح ميشوند، علائم نامطبوعي ايجاد ميكنند. افراد مبتلا به آلرژي براي مقابله با اثرات شديد هيستامين بايد از داروهاي آنتي هيستامين استفاده كنند.
به طور سنتی، آپاندیس به عنوان عضوی غیرضروری در بدن انسان شناخته میشود. حتی نامش به گونهای به زائد بودن آن اشاره دارد (آپاندیس در زبان انگلیسی به معنای ضمیمه، پیوست است). آپاندیس لولهای باریک است که اندازه آن حدودا به اندازه نصف یک مداد است که به صورت جلوآمدگی در روده کور، در ابتدای روده بزرگ قرار دارد. چارلز داروین عقیده داشت اجداد ما نسبت به ما گیاهان زبر (مانند سبوس گندم) بیشتری میخوردند، و به همین دلیل به روده کور بزرگتری برای هضم آنها نیاز داشتند. بنابراین آپاندیس در ابتدا فضای مفیدی از روده بود که طی میلیونها سال فرگشت انسان و عدم استفاده از آن، به تدریج آب رفت و کوچکتر شد. جانورانی مانند کوالا که مقدار بسیار زیادی برگ هضمناشدنی میخورند، روده کوری دو متری دارند که بخش عمده آن را آپاندیسی بزرگ تشکیل میدهد. شکی وجود ندارد که میتوان آپاندیس را با عمل جراحی برید و از بدن خارج کرد؛ بدون آنکه عواقب درازمدت مشهودی برای بیمار به دنبال داشته باشد. اما توانایی گذراندن زندگی بدون یک چیز، به این معنا نیست که آن چیز کاملا بیاستفاده است. تحقیقات جدید که روده 361 پستاندار را با هم مقایسه کرده است، نشان میدهد که 50 گونه مختلف و کاملا غیرمرتبط در بدن خود آپاندیس دارند. این مساله به این معنی است که آپاندیس باید حداقل 32 بار به طور مستقل فرگشت یافته باشد، که همین نشانگر آن است عملکرد مفیدی برای آن وجود داشته. در حال حاضر دانشمندان گمان میکنند آپاندیس به عنوان مخزنی اضطراری برای پناهگیری باکتریهای رودهای انسان عمل میکند. دریچه باریک این عضو و محل قرارگیری خارج از مسیر آن به این معنی است که عفونتهای باکتریایی معمولا وارد آن نمیشوند. (بنابراین پس از آنکه بیماری همچون اسهال تمام باکتریهای مضر را از روده شما خارج میکند، باکتریهای مفید میتوانند دوباره از آپاندیس بیرون آمده و در روده شما مجددا تکثیر شوند.
خوابهايي که ميبينيم، معمولا نوعي واکنش نسبت به افکار، فعاليتها و احساساتي است که در طول روز داشتهايم. خوابها بازتاب افکاري هستند که در ذهن ما خطور ميكنند. روياها يکي از بخشهاي جدانشدني وجود انسان هستند. در يك آزمايش علمي به افراد بالغ داروهايي داده ميشد که اجازه حرکت سريع مردمک چشم در خواب را از آنها ميگرفت. زماني که چشم چنين حرکتي دارد، فرد موردنظر خواب ميبيند. حذف توانايي خواب ديدن تضادهاي اخلاقي شديدي را در افراد تحت آزمايش ايجاد کرد. آنها بهشدت مضطرب و خشن شده بودند و نميتوانستند بهراحتي روي مطلبي تمرکز کنند. در اين آزمايش همچنين ثابت شد که هرچه فردي جوانتر باشد، رويا براي حفظ سلامت او نقش محوريتري را بازي ميکند.
در سال 1715 ادموند هالي، منجم انگليسي، اين مطلب را پيش كشيد كه سن زمين را ميتوان از روي مقدار شوري آب اقيانوسها محاسبه كرد. به اين ترتيب كه مقدار شوري آب درياها با دقت تمام محاسبه و سپس اين عمل ده سال بعد تكرار شود، با محاسبه مقدار افزايش شوري آب در هر ده سال ميتوان زمان لازم براي تحصيل شوري آب فعلي را از آبهاي شيرين اوليه بهدست آورد. در اواخر قرن نوزدهم بعضي محققان با تجديد نظر در روش فوق و با تجزيه شيميايي آب رودخانهها، مقدار سديم اضافه شده به درياها در هر سال توسط رودخانههاي دنيا را محاسبه كردند. با دانستن حجم تقريبي آب اقيانوسهاي امروزي و فرض اينكه آب اقيانوسهاي اوليه شيرين بوده است و ميزان ازدياد سديم توسط رودخانههاي امروزي ميانگيني براي تمام زمان زمينشناسي است، آنها زمان لازم براي فراهم شدن غلظت سديم و شوري امروزي را محاسبه كردند. سرانجام نتيجهگيري كردند كه از روز اولي كه آب براي نخستين بار روي سطح زمين متراكم شد، 90 ميليون سال ميگذرد. امروزه ميدانيم كه تخمين هالي از سن اقيانوسهاي زمين به مراتب كمتر از سن واقعي آنهاست. روش ديگر، تخمين عمر زمين بر اساس ميزان رسوبگذاري است. براي ضخامت معيني از طبقات رسوبي ميانگيني براي ميزان رسوبگذاري وجود دارد. اگر تغييرات مهمي در شرايط محيط رسوبي رخ ندهد و فرسايش نيز در امر رسوبگذاري وقفه ايجاد نكند، ضخامت طبقات كموبيش متناسب با زمان سپري شده خواهد بود. تخمين عمر زمين بر اساس سرد شدن كره زمين، استفاده از مواد راديواكتيو و محاسبه نيمه عمر آنها و نيز بررسي سنگهاي آسماني از ديگر روشهايي هستند كه دانشمندان براي تخمين عمر زمين استفاده كردهاند. از آنجا كه مطابق تمام نظريات موجود، تشكيل زمين و ساير سيارات منظومه شمسي همزمان بوده است، با تعيين سن سنگهاي آسماني ميتوان سن واقعي زمين را بهدست آورد. حداكثر سني كه تا به حال براي سنگهاي آسماني بهدست آمده چهار تا شش ميليارد سال بوده است. به اين ترتيب ميتوان عدد چهار تا شش ميليارد سال را براي سن زمين در نظر گرفت.
اولين بار در سال 1971 دو دانشمند آلماني پس از وارد آوردن يك نيروي كششي به مفصل بين انگشت و كف دست شكلگيري حبابهاي گازي را در مفصل اثبات كردند. مفاصل بدن ما به وسيله يك بافت پوششي در بر گرفته شده است كه به آن كپسول مفصلي ميگوييم. داخل اين كپسول مايعي وجود دارد كه با ايجاد حالت لغزندگي باعث حركت آسانتر استخوانها كنار هم ميشود. مواد معدني و گازهاي گوناگوني در اين مايع محلول هستند. حركات مفصلي طي فعاليتهاي معمول، موجب افزايش حجم مفصل و كاهش فشار مايع مفصلي ميشود. كاهش فشار باعث يك حالت مكش داخل فضاي مفصل شده و گازهاي محلول در مايع به صورت حباب درميآيند. ايجاد اين حبابها باعث تحريك گيرندههاي عصبي داخل مفصل ميشود و به اين ترتيب مغز از پيدايش يك حالت غيرطبيعي در مفصل اطلاع پيدا ميكند. حال ميتوان فهميد كه چرا ما پس از مدتي فعاليت، دوست داريم قولنج مفاصل خود را بشكنيم. در حقيقت ما به طور ناخود آگاه تلاش ميكنيم پيام ناراحتكنندهاي را كه از مفصلها به مغزمان مخابره شده است، رفع كنيم. به اين ترتيب با كشش مفاصل خود در حداكثر دامنه حركت آنها، سعي ميكنيم كه اين حباب گازي را بتركانيم و وقتي حباب گازي ميتركد، همان صداي معروف و خوشايند شنيده ميشود. به دليل همين فرايند تشكيل حباب است كه پس از تركاندن حباب تا مدتي با هر حركتي هيچ صدايي از مفصل ما بيرون نميآيد. چون تشكيل دوباره حباب نيازمند گذشت زمان است.